Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-07@06:13:47 GMT

روایتی از سفره حضرت رقیه(س) و ادای یک نذر قدیمی

تاریخ انتشار: ۱۱ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۰۸۷۲۸

روایتی از سفره حضرت رقیه(س) و ادای یک نذر قدیمی

گروه زندگی-نفیسه خانلری: بوی مطبوع سبزی خوردن تازه و نان سنگگ کنجدی، پنیرهای برش خورده و خرماهایی با مغز گردو، به خوبی نشان می دهند که در این خانه قرار است اتفاق مبارکی بیفتد. از صبح زود همگی دور هم جمع شده ایم تا لقمه های نان پنیر سبزی را بپیچیم و به میزبانی مهمانان عزیزی برویم که قرار است تا چند ساعت دیگر به این خانه بیایند و در یک روضه خاص عزاداری کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مادرم در گوشم زمزمه می کند:« الهی خیر ببینی مادر، بالاخره بساط این روضه رو فراهم کردی!» چشمانم پر اشک می شود. «الهی قربونت برم مامان، وظیفه م بود. انشالله که خود حضرت رقیه(س) نظری هم به ما کنند.» دخترم، آرام کنارم می نشیند و با دستمالی در دستان پرمهرش، اشک هایم را پاک می‌کند. همین کار کافی است برای آنکه کمی خوددار باشم و خیلی جلوی بچه ها گریه نکنم.

ادای نذر و حس سبک بالی

لقمه ها یکی یکی در کیسه ها جای می‌گیرند و با تک گل سبز رنگ روبانی، تزیین می شوند. با کمک پدرم که در این دوسال کرونا، مدام نذر سفره حضرت رقیه(س) را به ما یادآوری می‌کرد، لقمه ها را داخل سینی می گذاریم و به هم لبخندی بغض آلود می زنیم. عجیب حس سبک بالی می کنم.«خدایا ممنونم که توفیق دادی تا امسال بتونیم نذر مامانو ادا کنیم!» برادرم درحالیکه سینی لقمه ها را بلند می‌کند تا آن ها را به اتاقی دیگر ببرد و از دسترس بچه‌ها دور نگه دارد، با شوخ طبعی همیشگی و رضایتی شیرین از کارهای نذری، خطاب به مادر می گوید:« مامان عجب نذری کردیا، از صبح تا همین الان داشتیم سبزی پاک می کردیم...!» چشم غره ای به او می روم و درحالی که هنوز زبانش به شوخی می چرخد، به سمت اتاق خواب مادر می رود... 

تسلیم شیرین

3 سال از نذر مادرمان می گذرد. از آن روزهای پرالتهابی که لحظه لحظه اش با اشک و اضطراب سپری شد. دل دردهای بی پایان برادرم، امانش را بریده بود. هر روز ضعیف تر می شد و حتی نمی توانست به درستی راه برود. دو هفته ای دور بیمارستان ها چرخید اما آزمایش ها و عکس ها چیزی نشان ندادند و آخر سرهم پزشک جراح مجبور شد دست به کار شود. جراحی، تنها راه بود. مادر به سختی راضی به جراحی شد. مدام می گفت:«آخه این بچه فقط 27سالشه، اگه دکتر تصمیم اشتباهی گرفته باشه، اونوقت چیکار کنیم؟» همه ما همین نگرانی را داشتیم اما چاره ای نبود و توکل، تنها پناه ما در آن روزهای سخت بود. گاهی خدا، جوری آدم را امتحان می کند که فقط یک تسلیم و ایمان به خواست خدا می تواند قوت قلب آدم باشد. در این شرایط چقدر تسلیم سخت می شود اما وقتی اتفاق می افتد، انگار یه پله به بالا صعود می کنی و همین هم، تو را قوی و قوی تر می کند. درحالیکه دستمان از هرجایی کوتاه بود، ریسمان توسل، ما را محکم تر از همیشه نگه می داشت.

توکل و توسل؛ حلقه های اتصال

 در همان روزهای اول که درد به سراغ برادرم آمد، مادر نذر سفره حضرت رقیه(س) کرد تا با نظر خود خانم رقیه، همه چیز به خیر و خوشی تمام شود و حالا هم تنها امیدش همان توکل به خدا و توسل به حضرت رقیه(س) بود. بالاخره روز جراحی رسید. 3ساعت انتظار پشت اتاق عمل، حسابی دلمان را آشوب کرده بود تا اینکه بالاخره پزشک بیرون آمد. درست حدس زده بودیم، منشأ همه دردها یک توده در روده بزرگ بود. همین که پزشک نام توده را به زبان آورد، دنیا دور سرم چرخید. به سختی خودم را سرپا نگه داشتم و توضیحاتش که تمام شد، فقط گفتم:«یا حضرت رقیه!»

عجب حکمتی دارد خدا!

از خوشحالی سر از پا نمی شناختم. گوشی را برداشتم تا به مادر بگویم که خانم رقیه(س) چقدر هوایمان را داشته. دکتر می گفت:«این توده ها همان پلیپ های روده هستند که به خودی خود خطری ندارند و اگر به موقع از بدن خارج شوند، خطری بیمار را تهدید نمی کند اما معمولا چون علام خاصی ندارند، دیر تشخیص داده شده و گاهی به سمت سرطانی شدن پیش می روند و آنوقت است که جان بیمار را به خطر می اندازند.» در تمام مدتی که پزشک شرایط را برای من و همسرم توضیح می داد، در دلم خدا را شکر می کردم که این درد و جراحی هرچند پرتنش را جلوی پایمان گذاشت تا حتی یک تار مو از سر برادرم کم نشود. واقعا که عجب حکمتی دارد خداوند!

الهی خیر ببینی مادر...

یک ساعت تا آمدن همسایه ها مانده. سفره پارچه ای سبزرنگ را باز می کنم و با یک بسم الله بلند، آن را روی زمین می اندازم. شمع‌های سبزرنگ، گلاب پاش‌های مسی،  خرماهای تزیین شده با کنجد، حلوایی که یکی از خانم های همسایه برای سلامتی فرزندانش نذر کرده و آخر سرهم، لقمه های نان پنیر سبزی، با نظم خاصی در سفر چیده می شوند. همان موقع همسرم با یک سبد میوه از راه می رسد و می‌گوید:«سیب گلاب خریدم. دلم می خواست سهمی در این سفره داشته باشم. خودش سیب ها را می‌شوید و کار چیدن آن ها را به دخترمان می‌سپارد. کمی بعدتر چیدن سفره حضرت رقیه(س) تمام می‌شود. مادرم در گوشم زمزمه می‌کند:« الهی خیر ببینی مادر، بالاخره بساط این روضه رو فراهم کردی!»؛ دوباره چشمانم پراز اشک می شود. «الهی قربونت برم مامان، وظیفه م بود. انشالله که خود حضرت رقیه(س) نظری هم به ما کنن.»

 خدا رحمت کند بانی را!

مردها بیرون رفته اند تا یکی دو ساعتی در پارک محله قدم بزنند و ما هم روضه مان را برگزار کنیم. همسایه ها یکی یکی می آیند. می خواهیم زیارت عاشورایی بخوانیم و در روز شهادت حضرت، دل به روضه خانم رقیه(س) بسپاریم. اسپند را از روی اجاق برمی دارم و دور سر عزاداران خانم می چرخانم. یکی از همسایه ها سینی چای را پخش می کند و کم کم همه برای روضه آماده می شوند. از آشپزخانه نگاهی به کاناپه دونفره قهوه ای می اندازم. مادرم مثل همیشه آنجا نشسته و از اینکه بالاخره روضه اش برپا شده، به من لبخند می زند. نمی توانم اشک هایم را کنترل کنم؛ قلبم فشرده می شود. آرام به کنار کاناپه می خزم و همانجا روی زمین، پایین پای مادر، کنج سفره می نشینم. دوست مادرم با صدایی نه چندان بلند مراسم را شروع می کند:«رحم الله من یقرأ الفاتحه مع الصلوات...» خدا رحمت کند بانی مجلس را! مادرم نگاهی به سفره می اندازد و این بار چشم هایش پر از اشک می شود. دستی روی سرم می کشد و ناگهان از نظرم محو می شود. او دوسالی است از دنیا رفته اما هنوز هم گاهی می آید و کنارم می نشیند. اتفاقی مابین رویا و واقعیت! نمی‌ دانم چیست اما هرچه هست شیرین است. به خصوص در چنین روزی که نذرش را ادا کردیم و به لطف خود بانو، بساط سفره حضرت رقیه(س) را پهن کردیم...

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: سفره حضرت رقیه روضه حضرت رقیه توسل به حضرت رقیه نذری نان پنیر سبزی حلوا و خرما سفره حضرت رقیه س لقمه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۰۸۷۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مست عشق : روایتی متفاوت از عشق با حضور ستارگان دو کشور (+عکس)

چند روزی است که از اکران « مست عشق » یکی از پر سر و صداترین آثار سینمایی چند سال اخیر می گذرد. این فیلم مرحله پیش تولید، تولید و انتظار برای اکران پرحاشیه‌ای را طی کرد تا بالاخره به پرده‌ی سینما‌ها در ایران رسید. «مست عشق» برشی کوتاه و شاید حتی شتابزده از زندگی و ارتباط مولانا و شمس تبریزی است.

پارسا پیروزفر در نقش مولانا

به گزارش رکنا، پارسا پیروزفر متولد سال ۱۳۵۱، تا همین چندی پیش به عنوان یکی از کم‌حاشیه‌ترین بازیگران سینمای ایران شناخته می‌شد.

پیروزفر در دوران دبیرستان باوجود تحصیل در رشته ریاضی و فیزیک، به نقاشی علاقه فراوانی داشت و در سال‌های ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۹ به خلق داستان‌های مصور می‌پرداخت و در سال‌های ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵ نیز به صداپیشگی مشغول بود.

او در سال ۱۳۷۰ با دنیای بازیگری در تئاتر آشنا شد و سه سال بعد، در سال ۱۳۷۳، با بازی در فیلم “پری” به‌طور رسمی پا به عرصه سینما گذاشت. نقش‌آفرینی وی در سریال “در پناه تو” در سال ۱۳۷۴، نقطه عطفی در کارنامه هنری‌اش بود و این بازیگر را به شهرتی فراگیر رساند.

این بازیگر در سال ۱۳۷۸ با بازی در فیلم “مهمان مامان” نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد؛ اما بدون‌شک، نقش بیژن ایرانی در سریال پرطرفدار “در چشم باد”، او را در میان مردم جاودانه کرد.

وی در سال‌های اخیر با بازی در فیلم “تی تی” و سریال پربیننده نمایش خانگی “یاغی” بار دیگر توانایی‌های خود را به اثبات رساند. علاوه‌بر بازیگری، پیروزفر در زمینه‌های تدریس در دانشگاه، کارگردانی تئاتر و صداپیشگی نیز فعالیت دارد.

شهاب حسینی در نقش شمس تبریزی

سید شهاب‌الدین حسینی تنکابنی ملقب به شهاب حسینی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران متولد شد. او فرزند اول خانواده است و یک برادر به‌نام مهدی و دو خواهر دارد.

حسینی در رشته روان‌شناسی دانشگاه تهران تحصیل می‌کرد؛ اما به‌دلیل مهاجرت به کانادا، تحصیلاتش را نیمه‌کاره رها کرد. او در سال ۱۳۷۴ با پریچهر قنبری، هم‌دانشگاهی خود، ازدواج کرد. این ازدواج به جدایی منجر شد و ثمره آن دو پسر به‌نام‌های محمدامین و امیرعلی است.

او فعالیت هنری خود را با تئاتر و سپس گویندگی در رادیو آغاز کرد. وی با مجری‌گری در برنامه “اکسیژن” به تلویزیون راه یافت و به یکی از محبوب‌ترین هنرمندان ایران تبدیل شد و در سال ۱۳۸۰ با بازی در فیلم “رخساره” به کارگردانی امیر قویدل وارد سینما شد.

شهاب حسینی برای بازی در فیلم‌های “شمعی در باد” و “رستگاری در هشت و بیست دقیقه”، دو سال پیاپی کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در جشنواره فیلم فجر شد و همچنین برای بازی در فیلم “محیا” دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد را از جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.

حسام منظور در نقش حسام‌الدین چلبی

حسام منظور بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون، بیشتر با بازی در سریال محبوب ایرانی “بانوی عمارت” شناخته می‌شود. فعالیت هنری این بازیگر از دهه ۸۰ با تئاتر آغاز شد؛ اما در دهه ۹۰ با بازی در سریال “بانوی عمارت” در سال ۱۳۹۷ به اوج شهرت خود رسید.

از جمله آخرین فعالیت‌های او می‌توان به حضور او در فیلم “مست عشق” به کارگردانی حسن فتحی اشاره کرد. منظور متولد ۱۸ آذر ۱۳۵۹ در تهران است؛ اما از آن‌جایی که مادرش اهل ارومیه است، در آذربایجان غربی بزرگ شده و تا نوجوانی در آن‌جا زندگی کرده است.

او در زمینه بازیگری و خصوصا کارگردانی تحصیلات آکادمیک دارد و فارغ‌التحصیل رشته کارگردانی در مقطع فوق لیسانس از دانشگاه تربیت مدرس است.

در سال ۱۳۹۰ منظور با فیلم “تلفن همراه رئیس‌جمهور” به کارگردانی علی عطشانی وارد سینما شد و در کنار بازیگران مطرحی چون مهدی هاشمی، بهناز جعفری، اکبر عبدی و نیکی کریمی به ایفای نقش پرداخت.

بوراک توزکوپاران در نقش سلطان ولد (پسر مولانا)

بوراک توزکوپاران (Burak Tozkoparan) بازیگر جوان ترکیه‌ای در تاریخ ۱۴ نوامبر ۱۹۹۲ (۲۳ آبان ۱۳۷۱) در شهر استانبول متولد شد. او فعالیت حرفه‌ای خود را در سال ۲۰۱۱ آغاز کرد و به سرعت در میان مردم ترکیه به شهرت رسید.

بوراک به‌واسطه بازی در سریال “گوزل” در نقش “اوزان” به شهرت رسید و در سال ۲۰۱۵ با بازی در سریال “گل‌های شکسته” به‌عنوان یکی از بهترین بازیگران ترکی شناخته شد. تازه‌ترین فعالیت این بازیگر، حضور در “مست عشق” به کارگردانی حسن فتحی است که در این فیلم نقش “سلطان ولد”، فرزند بزرگ مولانا را ایفا می‌کند.

سلطان ولد، یار و یاور همیشگی مولانا بود و از نظر ظاهر و باطن شباهت زیادی به پدر خود داشت. بوراک توزکوپاران علاوه‌بر بازیگری، در یک گروه موسیقی به‌نام “پروانه” نیز فعالیت می‌کند.

بوران کوزوم در نقش علاءالدین

بوران کوزوم (Boran Kuzum) بازیگر جوان و بااستعداد اهل ترکیه، در تاریخ ۱ اکتبر ۱۹۹۲ متولد شده است. او در سال ۲۰۱۵ از دانشکده تئاتر کنسرواتوار دولتی دانشگاه استانبول فارغ‌التحصیل شد.

پدر وی بورا کوزوم معاون مدیر تئاتر دولتی آنکارا و مادرش فاطما زهرا فارغ‌التحصیل هنرهای زیبا است. جالب است بدانید که کوزوم پیش از ورود به عرصه بازیگری، به‌مدت یک سال در رشته اقتصاد دانشگاه گازی آنکارا تحصیل کرده بود؛ اما برای دنبال کردن رویای بازیگری، تحصیلات خود را نیمه‌تمام گذاشت.

بوران در همان سال فارغ‌التحصیلی خود، فعالیت حرفه‌ای‌اش را آغاز کرد. او در سریال تاریخی ترکی “آنالار و آنه‌لر” در نقش یک معترض در کنار بازیگران مطرحی مانند «اوکان یالابیک» به ایفای نقش پرداخت.

هانده ارچل در نقش کیمیا خاتون (دختر مولانا)

هانده ارچل (Hande Erçel) متولد ۱۹۹۳ یکی از زیباترین و بهترین بازیگران زن ترکیه ای است که نه‌تنها در این کشور، بلکه در سراسر جهان نیز توجهات را به خود جلب کرده است. ارچل بازیگری را از سن ۲۰ سالگی آغاز کرد و با یکی از اولین نقش‌های خود به‌نام “زاهده” در سریال “چکاوک” به شهرت رسید. شایان ذکر است که هانده ارچل با بازی در فیلم سینمایی “مست عشق”، اولین تجربه سینمایی خود را نیز رقم زد.

علاوه‌بر شخصیت جذاب، هانده ارچل چهره‌ای زیبا و کاریزماتیک دارد. این ویژگی‌ها در کنار استعداد بازیگری او، باعث شده است که به یکی از شناخته‌شده‌ترین هنرپیشه‌های زن ترکیه تبدیل شود.

در سال ۲۰۱۲، هانده در مسابقه زیبایی آذربایجان شرکت و مقام دوم را کسب کرد. این اتفاق، نقطه‌عطفی در زندگی او بود و او را به‌سمت دنیای بازیگری سوق داد.

بنسو سورال در نقش مریم

بنسو سورال (Bensu Soral) متولد ۲۳ مارس ۱۹۹۱ (۳ فروردین ۱۳۷۰) در ترکیه است که با حمایت خواهرش هانده سورال، مسیر بازیگری را در پیش گرفت. سورال در دبیرستان آنگول آناتولی در بورسا تحصیل کرد و در سال ۲۰۱۲ با اولین سریال خود قدم به دنیای بازیگری گذاشت و در سال ۲۰۱۵ با بازی در سریال “دروغگویان کوچک زیبا” به شهرت رسید.

نقش‌آفرینی او در سریال “نفوذی” در سال ۲۰۱۶، نقطه عطفی در کارنامه سورال بود و او را به ستاره‌ای محبوب تبدیل کرد. سورال  با بازی در “کارهای سازمان‌یافته ۲: مارماهی پیچیده” اولین تجربه سینمایی خود را رقم زد و در ادامه در فیلم ترکی جدید “مست عشق” نیز حضور پیدا کرد.

سلما ارگچ در نقش کِرّا خاتون (همسر مولانا)

یکی دیگر از بازیگران ترک فیلم مست عشق، سلما ارگچ (Selma Ergeç) نام دارد. وی متولد ۱ نوامبر ۱۹۷۸ در هام آلمان، بازیگر ترک است که بیشتر به‌دلیل نقش‌آفرینی درخشانش در نقش خدیجه سلطان در سریال پرطرفدار ترکی “حریم سلطان” شناخته می‌شود.

سلما به‌مدت ۳ سال در دانشگاه وستفالی ویلهلم، مونستر به تحصیل در رشته پزشکی پرداخت و پس از آن در دانشگاه فرن یونی هاگن در رشته‌های فلسفه و روانشناسی تحصیلات خود را تکمیل کرد.

او در سال ۲۰۰۰ میلادی با ورود به عرصه مدلینگ، فعالیت حرفه‌ای خود را آغاز کرد. ارگچ به زبان‌های آلمانی، ترکی، انگلیسی، فرانسوی و تا حدودی ایتالیایی مسلط است. وی در سال ۲۰۱۵ با جان اوز ازدواج کرد و این ازدواج در محله بچگی سلما در آلمان برگزار شد و حاصل این ازدواج یک فرزند پسر است.

ابراهیم چلیکول در نقش اسکندر

ابراهیم چلیکول (İbrahim Çelikkol) متولد ۱۴ فوریه ۱۹۸۲، بازیگر، مدل و بسکتبالیست اهل ترکیه است که درحال‌حاضر در اوج دوران حرفه‌ای خود قرار دارد. وی از مادری یونانی و پدری عرب متولد شده است و یک خواهر دارد.

او در سال ۲۰۱۲ با بازی در نقش اولوباتلی حسن در فیلم پرهزینه “فتح ۱۴۵۳” که به فتح شهر استانبول در سال ۱۴۵۳ می‌پرداخت، خوش درخشید. این نقش‌آفرینی او را به‌عنوان “بهترین بازیگر جوان با آینده درخشان” در جشنواره Sadri Alışık معرفی کرد و جایزه این عنوان را برای او به ارمغان آورد.

در ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱، سریال “عفت” از شبکه Star TV به روی آنتن رفت و چلیکول با بازی در این سریال، جایزه “بهترین بازیگر نقش اول مرد” را از دانشگاه کارادنیز دریافت کرد.

خالد ارگنچ در نقش بهاءالدین ولد (پدر مولانا)

خالد ارگنچ (Halit Ergenç) متولد ۳۰ آوریل ۱۹۷۰، بازیگر مشهور اهل ترکیه است که از سال ۱۹۹۶ تاکنون در عرصه بازیگری فعالیت می‌کند. او تحصیلات متوسطه خود را در دبیرستان بشیکتاش آتاتورک در سال ۱۹۸۹ به پایان رساند و سپس به دانشگاه فنی استانبول رفت؛ اما پس از یک سال، دانشگاه را ترک کرد و به دانشگاه هنرهای زیبای معمار سنان پیوست.

ارگنچ در ابتدا در زمینه اپراتوری کامپیوتر و فروشندگی فعالیت می‌کرد و سپس به دنیای بازیگری قدم گذاشت. او در سال ۲۰۰۷ با گیزم سویسالدی ازدواج کرد؛ اما این ازدواج تنها یک سال به طول انجامید و در سال ۲۰۰۸ به جدایی ختم شد.

این بازیگر با بازی در سریال‌های “هزار و یک شب” و “حریم سلطان” به شهرت و محبوبیت زیادی دست یافت. علاوه‌بر بازیگری، ارگنچ در زمینه خوانندگی نیز فعالیت می‌کند و کنسرت‌های متعددی را به‌صورت رسمی برگزار کرده است.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • فیلمبرداری «دست خدا» آغاز شد/ روایتی سینمایی از تصمیم زن عروسک‌فروش
  • قدیمی ترین تصاویر رنگی از عتبات عالیات
  • روایتی متفاوت از مصطفی رحماندوست درباره ننه سرما + فیلم
  • روایتی از سرگذشت عماد مغنیه + فیلم
  • داوران در صدور حکم صبوری و طمانینه پیشه کنند
  • روایتی کامل از شب حمله ایران به اسراییل
  • ادای احترام زیبای ختافه به مادران بازیکنان (عکس)
  • روایتی از سرگذشت سید عباس موسوی + فیلم
  • ادای احترام آرسنال به کودک هواداری که در مسیر مدرسه‌اش به قتل رسید
  • مست عشق : روایتی متفاوت از عشق با حضور ستارگان دو کشور (+عکس)